نسب نامه امامزادگان وادقان
مختصری از نسب نامه امامزادگان احمد و تهماسب (ع)وادقان امروز نسب نامه امامزادگان وادقان را در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم . در سال ۱۲۳۱ هجری قمری.. مسطور است در زمانی که مأمون ملعون، جناب امام رضا علیه السلام را به شهر طوس خواند و آن حضرت را از راه مکر و تدبیر، ولیعهد نمود و این خبر منتشر گردید، سادات، در هر شهر و دیاری که بودند روی امیدواری به جانب شهر طوس نمودند تا اینکه خبر وحشت اثر منتشر گردید که مأمون ملعون، آن حضرت را در شهر طوس، بی یاروبی مونس از سودۀ الماس جفا و به روایتی اززهرهلاهل مسموم و شهید نمود. این خبر که به سمع سادات رسید درهرمنزلی که بودند،مایوس وحیران وبا دیده گریان وسینه بریان،توطن نمودند.بعد ازآن که برادران کرام آن حضرت و دوستان با رفعت آن امام بر حق و شهید زمره ناحق ، از پی خوانخواهی و تقاص خون آن بزرگوار با جمعیت بسیار خروج نمودند و از مدینه منوره، عنان عزیمت به شهر طوس کشیدند، منافقین دین مبین، این خبر را به سمع مامون ملعون رسانیدند. آن حرام زاده بی عاقبت، لشگری به سوی عراق فرستاد که در هر کجا که سادات را به چنگ می آورند، ایشان را از زیر تیغ، بی دریغ بگذارنند. نسب نامه امامزادگان وادقان
ساز قضای سپهر دو رنگ و شعبده بازی فلک مینارنگ، سر کار قبض آثار، شاهزاده تهماسب و شاهزاده احمد(ع) و سکینه خاتون و رقیه بانو(س) (که همشیره های آن بزرگواران بودند با سیصد و شصت نفر سادات عالیدرجات بنی هاشمی و بنی حسینی و بنی عقیلی در رکاب ظفر انتساب آن حضرات همراه بودند و اسم مبارک شاهزاده تهماسب(ع) معلوم است. کنیه آن حضرت ابوجعفر بود و لقب یا نسب آن حضرت نورالدین بود و اسم بارفعت شاهزاده احمد(ع) معلوم است کنیه آن حضرت ابوحمزه بود و لقب بارفعت آن بزگوار قاسم بود. و اسم رقیه خاتون، ام الکرام بود و لقب مبارک آن حضرت، رقیه بود و کنیه آن حضرت ام معبد بود)،راچنین رقم زد که با دستگاه سلطنت و علمات، وارد اول مملک ری گردیدند. نسب نامه امامزادگان وادقان
از آن سمت، لشگر مامون ملعون در رسیدند و خیمه وخرگاه میشوم خود را برپا نمودند و در سایه ی خمیه های خود قرار گرفتندودرقلعه نرمیان که ازجمله حصارات سردسیرچهل حصاران محسوب می شود نزول اجلال فرمودند. بعد از آنکه لشگر آرام گرفت، از احوال آن اردوی گردون شکوه جویا شدند تا حقیقت احوال را اطلاع به هم رسانیدند. نسب نامه امامزادگان وادقان
سرکرده آن سپاه بی عاقبت “علی بن سفیامی” بود. آن حرام زاده، خودش یک تنه در برابر سراپرده عصمت شاهزادگان آمده فریاد برآورد که :« ای جماعت هاشمیان با این لشگر عظیم، عزم کجا دارید و از برای چه مطلب بدین مکان آمده اید؟!» نسب نامه امامزادگان وادقان
شاهزاده احمد (ع) در جواب فرمودند که :« ای مرد! ما فرزندان امام الهمام،امام موسی الکاظم(ع) می باشیم. واین جماعت سادات،عزم شرفیابی برادر با جان برابرم جناب امام رضا (علیه الجنه) را دارند و ما نیز به بعقه بوسی آستان ملک دربان آن سرور شرفیات می شویم. سپس آن حرام زاده در جواب شاهزاده سخن به درشتی آغاز وبنای پرخاش نمود. نسب نامه امامزادگان وادقان
جماعت سادات که آن احوال را مشاهده نمودند غیرت سیادت ایشان به جوش آمده، خودداری نتوانستند نمود،بانگ برآن ملعون زدندوبایکدیگربنای طرید ونبردنهادند.
دیدگاهتان را بنویسید